سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تشویش اذهان با خز و خاشاک نامربوط خوبه یا حرامزاده مربوط؟..

ارسال شده توسط مرتضی در 88/6/4:: 5:9 عصر

?-ایالات متحده آمریکا تنها یک محدوده جغرافیایی دارای ?? ایالت نیست، و تنها یک پرچم با ?? ستاره در یک محیط آبی رنگ به همراه راه راه قرمز و سفید نیست، "آمریکا" یک کشور نیست که در غربی ترین نقطه دنیا قرار گرفته باشد، بلکه "آمریکا" یک فرهنگ است.

?- بر خلاف تصور بسیاری افراد، آمریکا داری یک فرهنگ عظیم الجثه است که اتفاقا نامی متفاوت از سایر فرهنگها نیز دارد که اسم آن تمدن است، اگر فرهنگ های عالم را بر روی یک خط از صفر تا صد، درجه بندی کنیم، مطمئنا فرهنگ آمریکایی یا در درجه صد قرار دارد یا در درجه صفر، چرا که یک نسخه آمریکایی از هر چیزی وجود دارد.

?- نسخه های آمریکایی، به دلیل سهل الوصول بودن آن فراوانی زیادی دارد، اسلام آمریکایی، مرجع آمریکایی، الله اکبر آمریکایی، نماز آمریکایی، غیرت آمریکایی، وحدت آمریکایی، و بسیاری دیگر، از نمونه های نسخه هایی است که از فرهنگ آمریکایی به وجود می آید، حتی کودتای مخملی در اصل کودتای آمریکایی نام دارد، اصلا این کودتای آمریکایی همتا ندارد.

?- و اما چون روی صحبت با مرجع آمریکایی است بیشتر به این مقوله می پردازیم، و به دلیل اینکه اهانتی صورت گرفته به این مهم پرداخته می شود، همانگونه که در ضرب المثل ها آمده نباید به چیزهایی که افراد به آن احترام می گذارند بی احترامی شود، در غیر این صورت این حق برای طرف مقابل هم وجود دارد، هرچند طرف مقابل با استفاده از فرهنگ آمریکایی بی احترامی کرد ولی ما سعی می کنیم با فرهنگ اسلامی و منطق اسلامی پاسخگو باشیم.

?- son of a bitch یک فحش رایج آمریکایی است، بسیاری از افراد در جغرافیای غربی ترین نقطه دنیا این فحش را نثار هم می کنند،این فحش برای آمریکایی ها عادی است، این واژه نسخه اورجینال و اصلی از فرهنگ آمریکایی است، مرجع آمریکایی که در چارچوب اسلام آمریکایی به این منسب دست یافته "son of a bitch " معنای "حرامزاده" را می دهد، هرچند فرهنگ اسلامی فحاشی را نمی پذیرد و مرجع اسلامی نیز به عنوان فردی که نمونه ای برای برگیری رفتار اسلامی است فحاشی نمی کند، اما نسخه ی آمریکایی قید و بند ندارد، اسلام آمریکایی نه تنها فحاشی را از اصول خود می شمارد، بلکه بسیاری از محرماتی که در اسلام ناب وجود دارد را رد کرده و مهر حلال بر روی آنها می زند.

?- نسخ آمریکایی در بستر زمان و پله به پله شکل نمی گیرد بلکه آنی و در لحظه پدید می آید و دلیل این امر هم آن است که با شناخت از نسخ اصلی هر چیزی، دستکاری های ??? درجه ای در نسخه ی اصلی به وجود می آید و نسخه ی جدید با لیبل آمریکایی وارد بازار می شود، عصر، عصر ارتباطات و تکنولوژی است و به وجود آمدن یک مرجع آمریکایی هم کار چندان مشکلی نیست.

?- و حالا یک سوال از وجدانهای بیدار و حقیقت طلب خارج از تعصبات حزبی و گروهی، آیا روایت خس و خاشاک احمدی نژاد بدتر است یا نسبت حرامزادگی توسط صانعی؟!


میبینیم که بعضیها چپ و راست میکنند و خیلی زود پشیمون...

ارسال شده توسط مرتضی در 88/6/4:: 5:7 عصر


دفاعیات، ملاحظات، اعترافات هر چه که دوست دارید نامش دهید! شما اصلاح طلب هستید؟ شما اصلاحاتتان نیاز به خون داشت! شما که خود جانباز اصلاحات هستید دیگر چرا؟ حال نوشتن ندارم! دفاعیات یک چپ ایرانی قبل انقلابی را بخوانید و یک راست بعد انقلابی مقایسه کنید؟ خداییش شرف ندارند!

بگویید کردیم! خوب کردیم! دفاع کنید! محکم! بهترین تریبون را دارید! به خاطر آن بدبختهایی که بیرون منتظرند تا یک کلمه شجاعانه از شما بشنوند و اشک غروری بریزند، به جای این همه غم و غصه و درد و فغان!

یک کلمه بگویید شکنجه شدیم، یک کلمه بگویید تقلب شده است، یک کلمه بگویید مردم از شدت خفقان، خفه شده اند! یک کلمه علیه جمهوری اسلامی حرف بزنید! چرا چرا چرا!

بهزاد نبوی تو یک کاری بکن! خدایا این بهزاد نبوی از خودش دفاع کند!

بخشی از دفاعیات خسروگلسرخی:

اتهام سیاسی در ایران نیازمند اسناد و مدارک نیست خود من نمونه صادق اینگونه متهم سیاسی در ایران هستم، در فروردین ماه چنان که در کیفرخواست آمده به اتهام تشکیل یک گروه کمونیستی که حتی یک کتاب نخوانده‌ است دستگیر می‌شوم. تحت شکنجه قرار می‌گیرم (یکی از عمال ساواک فریاد می‌زند:دروغه) و خون ادرار می‌کنم بعد مرا به زندان دیگری منتقل می‌کنند آن‌گاه هفت‌ماه بعد دوباره تحت بازجویی قرار می‌گیرم که توطئه کرده‌ام. دو سال پیش حرف زدم واینک به عنوان توطئه‌گر در این دادگاه محاکمه می‌شوم. اتهام سیاسی در ایران اینست که زندان‌های ایران پر است از جوانان و نوجوانانی که به اتهام اندیشیدن و فکرکردن و کتاب خواندن توقیف و شکنجه و زندانی می‌شوند. آقای رئیس دادگاه همین دادگاه‌های شما آن‌ها را محکوم به زندان می‌کند. آنان وقتی که به زندان می‌روند و برمی‌گردند دیگر کتاب را کنار می‌گذارند مسلسل بدست می‌گیرند. باید به دنبال علل اساسی گشت معلول‌ها فقط ما را وادار به گلایه می‌کند چنین است که آن‌چه ما در اطراف خود می‌بینیم فقط گلایه است. در ایران آنان را به خاطر داشتن فکر و اندیشیدن محاکمه می‌کنند چنانکه گفتم من از خلق جدا نیستم و نمونه صادق آن هستم این نوع برخورد با یک جوان کسی که اندیشه می‌کند یادآور انگیزیسیون و تفتیش عقاید قرون وسطایی است. یک سازمان عریض بوروکراسی تحت عنوان فرهنگ و هنر وجود دارد که تنها یک بخش آن فعال است و آن بخش سانسور است که بنام اداره نگارش خوانده می‌شود. هر کتابی قبل از انتشار به سانسور سپرده می‌شود درحالیکه در هیچ کجای دنیا چنین رسمی نیست و بدینگونه است که فرهنگ مومیایی شده که خاسته از روابط تولیدی بورژوازی کمپرادور در ایران است در جامعه مستقر گردیده است و کتاب و اندیشه مترقی و پویا را سانسور شدید خود خفه می‌کند ولی آیا با تمام این اعمالی که صورت می‌گیرد با تمام این خفقان می‌توان جلوی این اندیشه را گرفت؟ آیا در تاریخ شما چنین نموداری دارید؟ خلق قهرمان ویتنام نمودار صادق آن است.پیکار می‌کند و می‌جنگد پوزه تمدن آمریکا را بر زمین می‌مالد. در ایران ما با ترور افکار و عقاید روبرو هستیم،‌ در ایران حتی به زبان‌های بالنده خلق‌های ما مثل خلق‌های بلوچ،‌ ترک و کرد اجازه انتشار به زبان اصل نمی‌دهند، چرا که واضح است آن‌چه که باید به خلق‌های ایران تحمیل گردد همانا فرهنگ سوغاتی امپریالیسم ، آمریکا که در دستگاه حاکمه ایران بسته‌بندی میشود می‌باشد.توطئه‌های امپریالیسم هر روز به گونه‌ای ظاهر می‌شود اگر شما در زمانی که نیروهای آزادی‌بخش الجزایر مبارزه می‌کردند آن زمان را در نظر بگیرید،‌ خلق الجزایر با دشمن خود رودررو بود یعنی سرباز،افسر و گشتی‌های فرانسوی را می‌دید و می‌دانست دشمن اینست ولی در کشورهایی نظیر ایران دشمن مرئی نیست. بل‌که فی‌المثل در لباس احمد آقای آژدان دشمن را فرو می‌کنند که خلق نداند دشمنش کیست در اینجا آقای دادستان اشاره‌ای به رفرم اصلاحات ارضی کردند و دهقان‌ها و خان‌ها که ما می‌خواهیم بیاییم و بجای دهقان‌ها بار دیگر خان‌ها را بگذاریم این یک اصل بدیهی و بسیار ساده تکامل اجتماعی است که هیچ نظامی قابل برگشت نیست یعنی هنگامی‌که برده داری تمام می‌شود ،‌ هنگامی‌که فئودالیسم به سر می‌رسد،نظام بورژوازی درمی‌رسد، اصلاحات ارضی در ایران تنها کاری که کرده راه‌گشایی برای مصرفی کردن جامعه و آب‌کردن اضافه تولید بنجل امپریالیسم است. در گذشته اگر دهقان تنها با خان طرف بود، حالا با چند خان طرف است شرکت‌های زراعتی و شرکت‌های تعاونی. امپریالیسم در جوامعی مثل ایران برای این‌که جلودار انقلابات توده‌ای بشود ناگزیر است که به رفرم‌هائی دست بزند....


آقای صانعی! ادب تو از حماقت توست!

ارسال شده توسط مرتضی در 88/6/4:: 5:3 عصر

آقای صانعی در چند سال اخیر با فتاوای عجیب و غریبش ثگ به نام نوآوری و نواندیشی برخلاف  قران کریم صادر کرده، تشویق جریان مدعی اصلاحات را برانگیخته و عملاً با آنها پیوند خورده است. او در سال 78 ودر جریان 18 تیر  تحت تأثیر آن‌ها قرار گفت و با صدور بیانیه های تند، نظام اسلامی ر ابه قتل و خونریزی متهم کرد و نوشت کشته ها انباشته شده و رژیم حتی حاضر به تحویل  کشته های مردم نیست. اما سرانجام معلوم شد که همه ادعاها دروغ بوده است و جز یک سرباز که آن هم توسط همان اوباش و اراذل در کوی دانشگاه کشته شده، فرد دیگری کشته نشده است. در واقع منابع خبری آقای صانعی، دروغگو و دروغ پرداز بوده اند.در  سالهای حاکمیت اصلاح طلبان و دوران چند ساله اخیر، خانه او به پاتوق آنها و خبرنگاران خارجی تبدیل شده بود. در واقع منابع اطلاعات و اخبار وی از سوی همان ها تأمین می شود. در نتیجه بر اساس اینگونه اخبار کذب و غیرمستند (مانند نامه کروبی به هاشمی و شایعات تقلب در انتخابات) وی بیانیه صادر میکند و مسؤولا‌ن و دولت را زیر سؤال می برد! آن چه این روزها از قلم و بیان او صادر شد، دارای تعابیر زشتی بود که حتی برخی سایتهای همسو با وی هم با شرمندگی آن واژهها را سانسور کردند و به جای آن نقطه چین گذاشتند مواضع و بیانیه‌های او حا کی از یک نوع در هم ریختگی و تناقض گویی است که در ایشان پیدا شده است. او خود به این حقیقت،‌ اعتراف میکند و می گوید: «تنها سالی که من موفق به خواندن نه لااله الا ا... و نه «یا من ارجوه» نشدم، امسال بود.»

آقای صانعی نه تنها در ایام مته رجب موفق به خواندن دعا و ذکر لااله الا ا... نشد که در ماه شعبان با زبان اعتراض با خدا سخن گفت: «از او معترضانه بخواهیم که به برکت ایام بابرکت شعبانیه و مولود منجی عالم بشریت، به ملت ما صبر و نصر و جزای خیر عنایت فرماید» و عجیب این که این عدم تعادل و در هم ریختگی را معلول جریانات سیاسی اخیر (اعم از شکست در انتخابات و دستگیری اغتشاش گران) میداند. وی در این سخنرانی از طرفی به مخاطبانش توصیه می کند به کم‌تر از «سلام ا... علیه» و 3 صلوات برای نام امام(ره) و حتی شهر امام رضایت ندهند و از سوی دیگر دوستان اصلاح طلبش را بر امام ترجیح میدهد و میگوید:«حتی در دستگیری امام سلاما... علیه هیچ گاه چنین حالتی برای بنده پیش نیامد، حتی شهید کردن عزیزانی که در دوره های مختلفی در رژیم گذشته به شهادت رسیدند، همچون نیک نژاد، صفارهرندی، امانی‌ها و دیگران»

در باره اظهارات موهن آقای صانعی در گرگان بیان نکاتی چند لازم است.

1. دستگیری برخی فرزندان انقلاب مسؤولا‌ن!

یکی از دلایل حمله وی به مسؤولا‌ن، دستگیری برخی افرادی است که روزی در نظام اسلامی دارای مسؤولیت بوده یا از اصل و نسبی بر خوردار بودهاند. در اینباره مینویسد: «ظلم و تعدی تا آن‌جا پیش رفت که شاهد دادگاه کسانی شدیم که خود در تمام حوادث پس از انقلاب و دوشادوش تمام مسؤولان حضوری فعال و چشمگیر داشتند. دادگاهی که هویت و چگونگی آن از پیش مشخص بود. تا جایی که شاهدیم نه تنها به مردم، بلکه به نخبگان آنان و کسانی که عمر و جوانی خویش را وقف خدمت به اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی نمودهاند، نیز ]...[ نکردند».

در سخنرانی گرگان نیز میگوید: «امروز هم عدهای دیگر از آنها که در راس نظام بودند، زندان هستند که میگویند میخواستند رژیم را یا نظام را عوض کنند. آیا باور کردنی است؟ آیا جناب آقای مهندس موسوی که من 25 سال او را میشناسم، تصمیم داشت که رژیم را به هم بزند؟»[البته موسوی هنوز آزاد است.]

طرح این ادعا از سوی کسی که ادعا میکند تاریخ اسلام را میداند و از همه بیش‌تر از امام ره استفاده کرده است بسیار بعید است. آیا طلحه، زبیر، و دیگران در زمان پیامبر(ص) دوشادوش رزمندگان اسلام نجنگیده بودند و به طلحه`الخیر و سیف الاسلام و ... ملقب نشده بودند؟! آیا میتوان منکر شد که این افراد در برابر امام امیرالمؤمنین(ع) صف آرایی کردند و جنگیدند؟ آیا امثال بازرگان  و بنیصدر و قطب زاده و منتظری و ... روزی در راس این نظام نبودند و حکمشان را از دست امام بزرگوار دریافت نکرده بودند؟ آیا اینها در ادامه، بر ضد امام و انقلاب فعالیت گستردهای انجام ندادند؟ آیا قطب زاده و شریعتمداری (مرجع نما) در توطئه کودتا علیه امام(ره) نقش نداشتند؟ لا‌بد به‌زعم آقای صانعی اعترافات آقای شریعتمداری که از سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید تحت فشار صورت گرفته و از نظر وی قطبزاده نیز بیگناه اعدام شده است!! به‌راستی مگر امام(ره) در وصیت نامهشان نفرمودند: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد، ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده‌ام، که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان اغفال شده‌ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می‌نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلی او است.» (صحیفه امام، ج 21، ص 452) بنابر این هیچ جای استبعاد نیست؛ زیرا چه بسیارند کسانی که در زمان امام ره در کنار امام و با امام بودند و از امام نیز چندین حکم گرفته اند و توسط خود امام کنار زده شدند و بدترین عناوین (شیخ ساده لوح، اسلام آمریکایی و ....) را نیز از سوی امام دریافت کردند. بی تردید اگر امام امروز در قید حیات بودند به مراتب شدیدتر از آنچه اکنون به خاطر تلاش برای براندازی با آنها انجام میشود‌،با آنها برخورد میشد. براستی اگر امام زنده بودند و عبارت آقای صانعی در بیانیه فوق بر ضد دستگاه قضایی را میدیدند با ایشان چه بر خوردی میکردند؟ امام میفرمایند: «کسانی که از حکم قضات شرعی تخلف می‌کنند و در مقابل آن مقاومت می‌کنند بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل کرده‌اند، و باید مورد تعقیب واقع شوند. و کسانی که از قاضی شکایت دارند، یا به حکم قاضی اعتراض دارند، باید به مقامات صالحه رجوع نمایند؛ و به هیچ وجه خودسرانه عملی را انجام ندهند و باید بدانند که احکام صادره از قضات شرعی مادامی که خلاف شرع بودن آن در محاکم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجب العمل است. مجلات و روزنامهها و رسانه‌های گروهی توجه داشته باشند که تضعیف قوه قضائیه برخلاف موازین اسلامی است؛ و از پخش چیزهایی که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست احتراز کنند. این کشور اسلامی است» (صحیفه نور، ج 18، ص 340)

آقای صانعی باید بداند کسانی که همسو با خانم کلینتون و مرکل و آقای اوباما و سازمان سیا برای کودتای نرم و سرنگونی نظام اسلامی تلاش میکنند، فرزندان اوباما و خانم کلینتون و... میباشند و انقلاب آنها را به فرزندی قبول ندارد.

2. ابطال انتخابات

آقای صانعی فکر میکند که همه کشور باید به فرمان او باشند! از یک طرف میگوید نمیدانم چرا کسی به حرف من توجه نمیکند و از سوی دیگر اظهار می‌کند نمیدانم چرا انتخابات را ابطال نمی کنند. وی میگوید» گفتم ابطال کنید انتخابات را، آسمان که به زمین نمیآید. گرهای را که میشود با دست باز کرد، خیلی راحت ابطال کنید دوباره انتخابات را شروع کنید با یک شرایط خاصی. حالا کار را به جایی رساندند که الآن ابطال انتخابات نتیجه به حال آن افراد نخواهد داد.»

آقای صانعی باید اولا بداند این گونه امور در حیطه کاری او نیست بلکه از شؤون ولی فقیه و اختیارات شورای نگهبان منصوب ولی فقیه است. ثانیا بر فرض که نظر وی درباره الهی بودن ولایت فقیه تغییر کرده باشد و آن را زمینی و از ناحیه دیگران بداند، آیا چهل میلیون نفر را‡ی‌دهنده به ایشان حق ابطال رایشان را دادهاند؟ ثالثا امامی که وی در این سخنرانی نسبت به «امام زدایی «هشدار دادهاند در این موارد بر «قانون» تأکید کرده و کسانی را که قانون قبول ندارند را دیکتاتور نامیده اند.رابعا ابطال انتخابات خواست جدی دشمنان بود و آن‌ها در طول این مدت بر ضرورت ابطال انتخابات تاکید میکردند و با بلندگوهای خود، عوامل داخلی‌شان را برای اغتشاش آفرینی و زیر فشار قرار دادن مسؤولان به منظور ابطال، تحریک میکردند.آیا ایشان تاکنون به این جمله امام توجه کرده است که چرا دشمن برای اظهاراتش کف میزند؟ و چرا او در این مساله با دشمن هم نظر شده است قطعا اگر انتخابات باطل میشد، گام بعدی همان بود که در گرجستان برداشتند؛ یعنی دولتی که تقلب کرده صلاحیت برگزاری مجدد انتخابات را ندارد؛ پس باید از عوامل خارجی استفاده کرد و در این صورت نتیجه به نفع آنها رقم میخورد و از همه مهم‌تر این‌که چرا باید انتخابات بدون هیچ دلیلی باطل شود؟!

3. با مجرم برخورد نکنید!

آقای صانعی در توصیه دیگری میگوید: «حکومت اسلامی حداقل باید با آن هایی که زحمت کشیدند، خوب رفتار کند. این کلاس اول سیاست است. منتهی چه کنیم خدا عقلشان را گرفته است. الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقا، کلاس اول سیاست است. احترام اطرافیانتان را نگه دارید. این هایی که 30 سال در نظام زحمت کشیدند، نگهشان دارید.»

گذشته از اتهام «حماقت» به مسؤولان که در شان یک کودکا دبستانی هم نیست چه رسد به کسی که خود را مرجع تقلید جامع الشرایط میپندارد، این اظهارات با سیره پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین در تعارض جدی است، چرا که آ نها هیچ گاه به خاطر رعایت حال اطرافیان خود، از گنهکار و متعدیان به حقوق خدا و مردم نمیگذشتند؛ بلکه حتی نزدیک‌ترین افراد به خویش را نیز مورد مؤاخذه قرار میدادند. آیا میتوان گفت که آن بزرگواران کلاس اول سیاست را بلد نبودهاند؟! واقعیت این است که باید به پیروی از آنها متخلفین را بر اساس حکم عادلانه اسلامی محاکمه و به مجازات رساند.

4. اعتراف در زندان اعتبار ندارد!

آقای صانعی معتقد است که اعترافات اغتشاشگران که از تلوزیون پخش گردید، بهدلیل آنکه در زندان انجام گرفته، اعتباری ندارد. وی میگوید: «اما آن نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، صحت این اعترافات نیست، مساله‌ای که بی‌ارزش بودن آن بر همگان روشن است، آن هم تنها به این دلیل که در زندان گرفته شده و حسب فرموده امیرالمومنین (علیه‌السلام) اقرار در زندان و حبس اعتبار نداشته و ندارد، و نه از آن جهت که عمده اعترافات گرفته شده، اقرار در حق دیگران است، که معصیت کبیره و برخلاف همه قوانین، حقوق و کرامت انسان‌هاست و همه کسانی که به نحوی در نشر این‌گونه اعتراف‌ها دخیل بوده‌اند، در گناه آن‌ها شریک و سهیم می‌باشند موضوعی که در اسلام از جان انسان‌ها بالاتر است و خواه ناخواه در زمانی نه چندان دور، قبل از جزای آخرت، کیفر و جزای عمل ]...[ خود را در این دنیا و در محکمه‌ای صالح و عادلانه خواهند دید.»

اولاً روشن است که در همه دنیا متهمان در زندان اعتراف می‌کنند نه در منزل مسکونی یا در دفتر کار؛ چنان چه این گونه اعترافات صحیح نباشد نظام قضایی همه دنیا بر باد است. ثانیا در زمان حضور آقای صانعی در دستگاه قضایی چگونه متهمان اعتراف می‌کردند؟ آیا منافقینی که در دستگاه قضایی زمان امام(ره) محاکمه و اعدام شدند در منزل شخصی‌شان اعتراف کردند؟! آیا کودتاگران نوژه و قاچاقچیان حرفهای و باندهای مخوف بینالمللی که در آن زمان اعدام میشدند در هتل لاله تهران و در پشت میز پینگ پنگ اعتراف میکردند؟! اگر اعتراف در زندان از نظر شما درست نیست چرا در زمان حیات امام بزرگوار لب به اعتراض نمی گشودید؟ کمی دقت لازم است. معلوم است امام زدایان چه کسانی هستند.

5. روح سکولاریسم و برخی خواص!

مهم‌ترین دلیل بر استبعاد آقای صانعی مبنی براین که میرحسین موسوی برانداز است زندگی شخصی وی میباشد؛ شاهد صانعی در باره این ادعا که «در این نظام مهندس موسوی از نظر تدین و تعهد یا بی نظیر است یا کم نظیر « انجام وظایف فردی ایشان است. او میگوید: موسوی وجوهاتش را میداد خدمت امام. از بعد رحلت امام خودش و خانواده اش و دخترانش و قوم و خویشانش هرسال از تهران میآمد قم، وجوهاتش را به من میداد.

این در حالی است که نماز خواندن و روزه گرفتن و وجوهات دادن از ویژگیهای فردی است که غالبا وقتی از تدین یک فرد سخن به میان میآید این ویژگیها در ذهن تبادر میکند. در حالی که از مهم‌ترین ویژگی‌ها برای ارزیابی یک انسان متدین، جنبههای سیاسی اجتماعی اوست که این فرد تا چه اندازه

ولایتپذیر است و از نظام اسلامی تا چه حدی حمایت میکند. مهندس بازرگان نیز که امام اسلامش را امریکایی و خطر او و حزبش را از منافقین بیش‌تر دانستند، در جنبه فردی از برخی مدعیان تدین امروز متدینتر بود؛ ولی مشکل اساسی او در بخش سیاسی اجتماعی دین بود که به آن سرنوشت شوم مبتلا شد. خوارج نهروان هم در عصر امامت امیرالمؤمنین(ع) در عبادتهای فردی سرآمد زمان خودشان بودند؛ اما در مقابل امام زمان خود شمشیر کشیدند و به قتل ایشان همت گماشتند.

6. به غیر مسلمان میتوان دختر داد!

آقای صانعی در ادامه فتاوای عجیب وغریبش که بعضا در برابر نص قرآن کریم است، در این سخنرانی ادعا کرده که او تنها کسی است که در میان فقهای شیعه و سنی، احکام اسلام را ریشه یابی کرده است. وی میگوید:

«تمام آیات قرآن راجع به نداشتن حق برای کفار است، کافر حق ندارد چنین کند و چنان کند نه غیرمسلم و کافر غیر از غیر مسلم است، کافر یعنی کسی که میداند اسلام حق است و علیه او تبلیغ میکند. تمام حقوقی که شما در رساله عملیه دارید، ارث نمی برد، دختر نمی شود به او داد و... همه اش مال کفار است و خلاف عقل هم نیست».

طبق این نظر حتی میتوان به یک گوساله پرست، بت پرست، شیطان پرست و .... نیز دختر داد و دختر گرفت وسایر احکام را بر آن بار کرد! علاوه بر این که با این به‌اصطلاح فتوی مرز میان کفر و اسلام تا حدود زیادی بر داشته میشود. وشاید آن جمله معروف ایشان که گفته است اگر نظرات من مورد توجه قرار گیرد از 7میلیارد جمعیت دنیا 10 میلیارد مسلمان میشوند از این باب باشد!

7. اتهام حرامزادگی به افراد!

گذشته از این که این گونه اهانتها (اتهام حرامزادگی به رئیس جمهور و یا حداقل توهین به وی) از سوی هر کس که باشد نشان گر شخصیت اوست،‌ برای کسانی که ادعای مرجعیت دارند و میخواهند دیگران را نصیحت وهدایت کنند بسیار تاسف آور است آن هم اهانت به شعور سیاسی 25 میلیون مردمی که آگاهانه به ایشان رای داده اند.شایسته است مدعی العموم در این مورد اقدام کند تا این گونه ادبیات برای دیگران عرف نشود.





بازدید امروز: 2 ، بازدید دیروز: 4 ، کل بازدیدها: 121421
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ