سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازخوانی نقش مردان خاکستری در انفجار هشت شهریور

ارسال شده توسط مرتضی در 90/6/7:: 3:50 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

فردا روز به شهادت رسیدن شهیدان بزگوار , رجایی و باهنر و سایر عزیزان حاضر در دفتر نخست وزیری است.

مستند مردان خاکستری به عملکرد سازمان "مجاهدین انقلاب اسلامی" و سایر "اصلاح طلبان"(افساد طلب) میپردازد.

در این مستند پرونده ی انفجار هشت شهریور بررسی شده و از شهادت مشکوک تمامی افراد مرتبط با پیگیری این پرونده روبه رو میشوید.

شهید قدوسی , شهید ربانی املشی و شهید لاجوردی سه نفری هستند که از طرف امام خمینی(ره) برای پیگیری این پرونده انتخاب شدند .

اما در ادامه همگی به شهادت رسیدند؛

شهید لاجوردی؛ ایشان اصرار زیادی برای پیگیری پرونده ی هشت شهریور داشتند. وی در ان زمان دادستان انقلاب تهران بود.در جریان بررسی پرونده ی انفجار , شهید لاجوردی شخصی به نام تقی محمدی را به دلیل نزدیکی با مسعود کشمیری(عامل اجرایی انفجار) از کابل فراخواند(تقی محمدی به فاصله ی بسیار کوتاهی پس از انفجار به سفارت ایران در کابل رفته بود) و بازداشت نمود. تقی محمدی که برای اعتراف اعلام امادگی کرده بود , ساعاتی بعد به طرز بسیار مشکوکی حلق اویز میشود. کارشناسان امنیتی دادستانی انقلاب معتقد بودند : اشخاص دیگری او را کشته و سپس حلق اویز کرده اند.با قتل مشکوک تقی محمدی به سرعت چند نفر دیگر هم بازداشت شدند.  خسروتهرانی , محسن سازگارا و بیژن تاجیک از اعضای دفتر اطلاعات نخست وزیری بین بازداشت شدگان بودند! اما با فشار بهزاد نبوی در "سازمان مجاهدین انقلاب" به سرعت ازاد میشوند!! شایعاتی مبنی بر دخالت بهزاد نبوی و سازمان مجاهدین انقلاب در انفجار دفتر نخست وزیری پخش میشود. اما به سرعت توسط هاشمی رفسنجانی این شایعه تکذیب میشود و اتهام زدن به بهزاد نبوی را " ترور دوم" می نامد! ایت الله قدوسی چند روز بعد در اثر انفجار بمب به شهادت میرسد. چندی بعد ایت الله ربانی املشی در اثر بیماری بسیار مرموزی از دنیا رفتند , بعدها مهدی هاشمی ( برادر داماد ایت الله منتظری ) در بخشی از اعترافات خود نحوه ی به شهادت رساندن ایت الله ربانی املشی را توضیح میدهد: " در تهران , گویا در محله ی اختیاریه بود که صحبت کردیم چگونه ایشان(ایت الله ربانی املشی) را از بین ببریم ؛ یکی از آقایان گفت {که ما وسایل و امکانات فنی و داروهای مسموم کننده و سرطان زا در اختیار داریم که میتوان به صورت نامرئی فرد را مسموم نمود.} (پس از اینکه ایشان را مسموم کردیم) ما منتظر تاثیرات ان بودیم ولی خبری نشد تا اینکه فهمیدیم به سرطان مبتلا شده اند"

پس از به شهادت رسیدن ان دو نفر تنها کسی که باقی ماند , اسدالله لاجوردی بود. که وی نیز مدتی بعد توسط یوسف صانعی , دادستان وقت کل کشور برکنار شد! سرانجام در سال 64  بر اساس گزارش موسوی خوینی ها ( دادستان وقت کل کشور) و فشار سازمان "مجاهدین انقلاب اسلامی" پرونده مختومه اعلام شد!!

از ان زمان به بعد بارها آقای لاجوردی ترور شد که البته در هیچکدام اسیب جدی به ایشان وارد نشد.

 اسدالله لاجوردی اخرین بازمانده بود. پس از اینکه در سال 1369 ایت الله یزدی به ریاست قوه ی قضاییه رسیدند , شهید لاجوردی را به ریاست سازمان زندانها برگزیدند. شهید لاجوردی تا اوایل سال 77 در این سمت بودند تا اینکه با توطئه ی جریان به اصطلاح اصلاحات و بدون اطلاع ایت الله یزدی از کار برکنار شدند. ایشان پس از ان تصمیم گرفتند که به کار ازاد ( فروختن روسری) بپردازند. و در این حین البته درگیر به جریان انداختن دوباره ی پرونده ی انفجار هشت شهریور بودند تا اینکه در تاریخ 1 شهریور سال 1377 یعنی هفت روز مانده به سالگرد انفجار , ترور شدند و به شهادت رسیدند.

مستند مردان خاکستری

بازخوانی نقش سازمان "مجاهدین انقلاب"(منافقین انقلاب)و اصلاح طلبان امروز در ترور شهیدان رجایی و باهنر

 

7،266 مگابایت / فرمت 3gp

دانلود کلیپ تصویری

مستقیم  یا  غیر مستقیم

+ توضیحات اضافی در پایین

 

متن وصیتنامه ی ایشان به این شرح است :

بسم الله الرحمن الرحیم

"اشهدُ ان لا اله الا الله و اشهدُ انّ محمدً رسول الله و انّ علیاً ولی الله وصی رسول الله و الائمة حادی عشر من بعد علی ٍ علیه السلام ائمة المسلمین "

بار الها ! با تمام وجود می‌گویم : " کَم مِن ثناء ٍ جمیل ٍ لَستُ اهلاً لَهُ نَشَرتَه".

خداوندا ! عمری را - که بهترین نعمت بوده - از دست داده‌ام ، در حالی که می‌توانست در راه تو و خدمت به انسان‌های مظلوم و مستضعف به کار گرفته شود؛ عمری که می‌توانست تا حدودی در جهت از بین بردن ارزش‌های منفی و ایجاد و احیای ارزش‌های الهی - انسانی مثمر ثمر افتد؛ عمری که می‌توانست در راه تحقق هدف‌های مقدس اسلام و اعتلای کلمة التوحید و تکامل صاحبش سپری گردد ؛ عمری که می‌توانست از کمیتش بکاهد و بر کیفیتش بیفزاید و همگام با شهدای خداجوی ، جویای راه وصول به تو باشد ؛ عمری که با کمیت نسبتاً زیاد، کوچکترین توشه‌ای بر نگرفته.

لذا همین جاست که تمامی امیدش را و تمامی رجایش را، به عفو تو و به اغماض تو و بزرگواری تو و رحمت و فضل تو بسته است.

خدایا ! باز هم امید و باز هم امید به فضلت ! "اللّهم اغفر لی الذنوب التی تَهتِکُ العِصَم".

خدایا ! خوب می دانی آنچه را هم اکنون به قلم می‌آورم مدت‌های مدیدی است در درونم می‌گذرد و بر سر چند راهه‌های حیرت ِ ندانم چیست؟ چه باید کرد؟ امور به کجا می‌انجامد؟ چگونه است که با نام اسلام و در ذی‌اسلامیت شعارهای مردم فریب ِ خالی محتوا، رواج پیدا می‌کند و آنها که مسئولیت جلوگیری از انحراف افکار را دارند ساکت می‌نشینند! و سهل است، بعضاً تایید هم می‌کنند و هزاران سؤال، که هر کدام راهی را ایجاب و خطّی را ترسیم می‌کند، قرار گرفته‌ام. اما خوشبختانه چون مقلد امام عزیز هستم، راه سعادت برایم روشن است و از خدا می‌خواهم اگر عمری بود، توفیق عمل بدان را پیدا کنم.

خدایا! با تمام وجودم به این انقلاب عشق می‌ورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابیونم، نسبت به حامیان ضدانقلاب نفرت دارم و با همه اینها، این مسئله را بخوبی دریافته‌ام که هرکس به نفع دشمنان انقلاب و به خیال واهی و بی‌اساس، رضایت ِ به اصطلاح مردم و به خیال خام و پوچ، پایگاه به اصطلاح ملّی پیدا کردن، موضعگیری کند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم "ع" است که : " مَن طَلَبَ رضی الناس بِسَخَطِ الله ، فَجَعَلُ الله حامده من الناس ذامّاً".

خدایا ! تو شاهدی به همان اندازه - بلکه صد چندان - که به امام ِ قاطع و سازش ناپذیرم عشق می‌ورزم، نسبت به سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب ( اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم. بیم آن دارم حوادث مشروطه مجدّداً تکرار شود و یا ایران اسلامی به سرنوشت الجزایر دچار شود. خداوندا ! از تو مصرانه می خواهم دست و قدم، زبان و قلم ِ همه کسانی را که در جهت رهانیدن ضد انقلابیون و مرتدین و محاربین از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ کرده‌اند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شده‌اند ( تا چند روزی به کام ِ وهم و خیال رسند) ، برای همیشه از سرنوشت این مردم شهید پرور و شاهد قطع فرمایی.

خدایا! چون عاشق نظام بوده‌ام ، از آن ترس داشتم که افشای چهره سازشکاران ، لطمه ای ناچیز به نظام وارد آرد ، به آنها توصیه می کنم که جدای از لفّاظی و بازارگرمی های صنفی ، به قیامت و حسابرسی های دقیق آن روز باور پیدا کنند و مواظب باشند که از آن دسته ای نباشند که قرآن درباره شان فرموده : " لِمَ تقولونَ ما لا تفعلون . کَبُرَ مَقْتاً عند الله انْ تقولوا ما لا تفعلون ".

وصیتم به صاحبان قدرت و نفوذ این است که اگر حرکتشان را دوست می دارند ، به جای شعارهای مردم فریب و سیاستمدارانه ، توصیه هایی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلَأ و مترفین و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال می دارند ، با شهامت و رشادت ، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجیه و ماستمالی کردنهای حفظ سمت و استمرار موقعیت صدارت ! بپرهیزند که خودفریبی و مردم فریبی بالاخره به پایان رسد و سر و کار با خیر الماکرین افتد و باز توصیه ام به سردمداران این است که به خدا توکل کنند و قاطعیت و سازش ناپذیری را از امام ِ مردم بیاموزند و شعار نه شرقی و نه غربی را که خواست و حق مردم است و علت موجده این انقلاب بوده فراموش نکنند و مبادا که گذشت روزها و فرو افتادن ، طبیعی شود و انقلاب و مهمتر از همه سختیهای حرکت و فشارهای بین المللی موجب شود تعادلی را که شعار فوق ایجاب می کرده و بحمد الله تا حدودی ایجاد گردیده ، به هم زنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تکیه بر اوست که از هر قدرتی ، انسان را و جامعه را بی نیاز می کند و باز این که بدانند که اگر دچار حسابگریهای سیاسی جدای از توکل شوند و بر ذهنیتهای شکل گرفته ، رضایت خدا و مردم مسلمان را ملاک قرار ندهند ، گور خود و انقلاب را کنده و برای مردم ، گورستانی بی نام و نشان در پهنه تاریخ ایجاد کرده اند و یادشان باشد که علت موجده ، علت مُبْقیه نیز هست و فراموش نکنند که سیادت و موقعیتهای اجتماعی آنان ، اهدایی انقلاب اسلامی است و جدای از انقلاب ، فردی از چهل میلیون افراد دیگر قبل از انقلاب خواهند بود.

خدایا ! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف ، خطر منافقین انقلاب را ( همانان که التقاط ، به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان ، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ - به بزرگی مجمع الاضداد - به دست گرفته اند ، هم رجایی و باهنر را می کُشند و هم به سوگشان می نشینند ، هم با منافقین خلق ، پیوند تشکیلاتی و سپس ... ! برقرار می کنند ، هم آنان را دستگیر می کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت بدانان تلاش می کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می شوند ، هم در مبارزه علیه آنان و در حقیقت برای جلب رضایت مسئولین و نجات بنیادی آنان خود را در صف منافق کُشان می زنند و هم در حوزه های علمیه به فقه و فقاهت روی می آورند تا مسیر فقه را عوض کنند ) ، به مسئولین گوشزد کرده ام ولی نمی دانم چرا ؟ ( گرچه نسبت به بعضی ، تا اندازه ای می دانم چرا !) ترتیب اثر نداده اند .

به مسئولین بارها گفته ام که خطر اینان بمراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است ، چرا که علاوه بر همه شیوه های منافقانه ی منافقین ، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته و کم کم آنان را در صفوف آخرین و سپس به صف قاعدین و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده اند ، به گونه ای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصمیم گیرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاء ها دست به تخریب می زنند و اعمال قدرت می کنند.

اینها همه پوچ است و بی اهمیت ! مهم و بسیار مهم این است که هدف غایی از همه این تلاشها ، گسترش فکر التقاطی و انحرافی سازمان ضد خداییشان است که جز اندیشه های مادیگرایانه و ماتریالیستی ، چیز دیگری نیست و با بهره گیری از تجربیات مثبت و منفی همپالگیهای چپ و منافقشان توانسته اند متاسفانه به نسبت بسیار زیادی ( زیادتر از توفیق منافقان خلق در سالهای 51 تا 54 ، تعداد کثیری از روحانیون را تحت تاثیر قرار دهند و با لطایف الحِیل ، بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواهشان را بگذارند تا بدانجا که بر اعمال جنایتکارانه آنان با دیده اغماض بنگرند و حتی در مواردی نظیر به شهادت رساندن باهنر و رجایی ، به دست روی دست مالیدنهای مسامحه کارانه و مصلحت اندیشیهای پشیمانی آورنده متوسل شوند . باز مهمتر از همه اینکه با کمال تاسف ، توانسته اند تعداد فراوانی از جوانان مسلمان را جذب کرده منحرف نمایند.

هان ای خانواده عزیزم! بهوش باشید مبادا که فریب تایید و تکریم‌های ریاکارانه این منافقان جدا از دین را بخورید . چه بسا با ظاهری چاکرانه و دلسوزانه به سراغتان بیایند و خود را چنان حزب اللهی جا بزنند که مسلمانها و ابوذرها را جرئت لحظه ای هم لباسی و همشکلی با آنان نباشد!

فرزندانم ! اگر گاهی بر شما سخت می‌گرفته‌ام و این در حالی بوده که برایم امکان فراهم آوردن رفاه بیشتر بوده، از آن جهت بوده است که اعتقادی استوار به کریمه " انّ مع العُسر یسراً" داشته‌ام و اگر می‌توانستم شما را و خانواده را بیشتر از آنچه تحمل کردید قانع کنم به طور قطع چنان می‌کردم و یقین داشتم که در تکوین شخصیت سالم و رشد یابنده شما مؤثرتر و کارسازتر بود.

به هر صورت، پدرتان که از همه چیز جز انقلاب و اسلام بیشتر دوستتان می‌دارد، خیر و صلاح شما را در رفاه نمی‌دانسته و نمی‌داند و امید دارد در زندگی، رفاه جویی و عافیت طلبی را آگاهانه به دور اندازید و با عزمی آهنین در کام مشکلات روید و توقع نداشته باشید دیگران برای حل مشکلاتتان اقدامی ولو ناچیز کنند. به جای چنین انتظاری در حل مشکلات مردم کوشا باشید و از سختی‌ها نهراسید و به گونه‌ای عمل کنید که هر مصیبتی و هر مشکلی هر قدر عظیم ، در پیش اراده و عزم شما سر تسلیم فرود آورد و به جای اینکه بر شما چیره شود و شما را دست و پا بسته بر زمین افکند، بر امواج بظاهر سهمگینش سوار شوید و مهارش را به دست گیرید و بدانسو هدایتش کنید که می‌خواهید و اجازه ندهید که بر شما مسلط شود و تعادل شما را برباید.

خانواده عزیز و مهربانم! درست است آنگونه که شایسته مقام والای انسانی شما بود، به خدمتتان کمر نبستم و در این راه، تقصیر‌ها و قصورهای فراوان داشتم، اما درست‌تر آن است که بر من ببخشایید و اجازه ندهید که در پیشگاه خداوند در روز تُبْلَی السّرائر و در انظار خلایق ، شرمنده و سر افکنده پیش رویتان قرار گیرم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکات



حال بیایید دوباره بعضی از اسامی را مرور کنیم: بهزاد نبوی , محسن سازگارا , سعید حجاریان , موسوی خویینی ها , یوسف صانعی و ...

فصل مشترک این افراد چیست؟

وقتی اسم محسن سازگارا به گوش میرسد , ایا خود به خود فتنه ی 88 را به یاد نمی اورید؟ چه کسی بود که هر روز از رسانه ی رسمی سازمان سیا (یعنی voa ) به جمهوری اسلامی و امام خامنه ای فحش می داد؟

ایا بهزاد نبوی در فتنه ی 88 به جرم براندازی دستگیر نشد؟ مگر او نبود که از پایان جمهوری اسلامی و به خصوص امام خامنه ای در سال 88 سخن میگفت؟

سعید حجاریان تئوریسین نابودی انقلاب و افساد طلبان ضد دین نبود؟ پروژه ی فتنه ی 88 مگر از دل تئوریهای وی بیرون نیامد؟ مگر ما تئوریهای "فشار از بیرون(امریکا) , چانه زنی از درون(اصلاح طلبان و باند هاشمی رفسنجانی)" , "فشار از پایین(تجمع خیابانی) , چانه زنی از بالا(هاشمی و اصلاح طلبان)" و تئوری "فتح سنگر به سنگر(سنگرهای نظام)" را از این فرد نداشته ایم؟

ایا موسوی خویینی ها پدر فتنه نبود؟ چه کسی بود که میگفت:" آقای خامنه ای باید بداند که اینطور نیست که ایشان باشد و هرچه بخواهد بکند"!؟ مگر وی نبود که در روز 30ام خرداد از اعتصاب سراسری و نابودی نظام سخن گفت؟ مگر پای او در همه ی فتنه ها نیست؟ مگر فتنه ی 78 از روزنامه ی سلام ایشان آغاز نشد؟؟ مگر فتنه ی 88 با انتخاب ایشان به عنوان پدرخوانده ی اصلاح طلبان اغاز نشد؟

یوسف صانعی مگر مرجع تقلید فاحشه ها و رقاصه های مستقر در لندن و نیویورک و واشنگتن نیست؟ مگر وی نبود که رئیس جمهور قانونی و مشروع این کشور را "حرامزاده" نامید!؟ ایا او مورد حمایت رسانه های ضد انقلاب نیست؟ایا در رسانه هایی که منکر وجود خدا و امام زمان هستند و قران را "توهمات حضرت محمد"(با عرض پوزش) می دانند از این به اصطلاح مرجع خودخوانده حمایت نمیکنند؟


کجا هستند صاحبان خرد؟ که اندیشه کنند در این مسائل

چند لینک مرتبط و مفید:

بازخوانی وصیتنامه تاریخی شهید لاجوردی

عکس اختصاصی: لحظاتی پس از شهادت شهید اسدالله لاجوردی

اولین شخصیتی که با باند منتظری درگیر شد/ علت کینه مجاهدین‌انقلاب از لاجوردی پس از 30 سال

مسئولان‎وقت از دو هفته قبل می‌دانستند قرار است لاجوردی ترور شود/ مطمئنم پدرم قاتلش را اگر توبه کرده باشد شفاعت می‌کند


بررسی بنیاد دفاع از دموکراسی FDD -اختصاصی وبگاه جهاد استراتژیک

ارسال شده توسط مرتضی در 90/5/30:: 8:22 عصر




بنیاد دفاع از دموکراسی FDD

بنیاد دفاع از دموکراسی به ظاهر یک بنیاد غیر دولتی است که مدت کوتاهی پس از حادثه ی حملات 11 سپتامبر به وجود امد؛و اهدافش را ارتقا "پلورالیسم(تکثر گرایی)" , دفاع از "ارزشهای دموکراتیک" و به چالش کشیدن "ایدئولوژیهایی که دموکراسی را تهدید میکنند" اعلام کرده است. به وجود آورندگان این بنیاد به طور خاص ادعا میکنند که هدفشان "ایدئولوژیهای تروریستی" و "ایدئولوژیهای مسلح اسلامی" (که میخواهند جوامع "دموکراتیک" را "براندازی" کنند)است.

نگاه کلی به بنیاد دفاع از دموکراسی

این بنیاد , تحقیقات و اموزش بر روی "تروریسم بین المللی" که مهمترین تهدید برای ایالات متحده و سایر ملتهای "آزاد" و "دموکراتیک" هست را هدایت میکند. بنیاد دفاع از "دموکراسی" در زمینه سیاسی , ژورنالیسم اطلاعاتی و ارتباطات استراتژیکی تحقیقات انجام میدهد و در زمینه اموزش "دموکراسی" و "ضد تروریسم" فعال است.این بنیاد به طور خاص بر روی نقطه ای که نظرات و رای مردم شکل میگیرد تمرکز کرده است؛جایی که نظرات یا پیروز میشوند و یا شکست میخورند. بر روی رسانه ها , فضای دانشگاهها و کالج ها , دادگاهها , جامعه سیاسی , در خانه و حتی خارج از امریکا...

اعضای این بنیاد ادعا میکنند که در موارد زیر نظر مشترک دارند:
1- نباید "حقوق اولیه بشر" شامل "حقوق اقلیت ها" , "حقوق زنان" و ازادی دینی انکار شود.
2-ملتهای "آزاد" و "دموکراتیک" حق "دفاع" از خود و تکلیف دفاع از "دیگران" را دارند.
3- تروریسم و استفاده ی عمدی از خشونت علیه شهروندان برای رسیدن به اهداف سیاسی همیشه اشتباه است! و هرگز نباید مورد اغماض قرار بگیرند.

اینها ادعاهای کسانی است که اگر شما با سابقه ی آنها آشنا شوید , از خنده روده بر خواهید شد!!

در ادامه به معرفی تعدادی از این افراد خواهیم پرداخت:

1-کلیفورد دی می(Clifford D. May): وی رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی است. او یک یهودی امریکاییست که قبلا ژورنالیست بوده و اکنون علاوه بر ریاست FDD او ریاست دپارتمان سیاسی "کمیته ی خطر جاری"(Committee on the Present Danger) را بر عهده دارد.وی در دهه 70 میلادی با هفته نامه ی نیوزویک و در دهه 80 با روزنامه نیویورک تایمز همکاری میکرد. او همچنین عضو "شورای روابط خارجی" امریکا می باشد و در "پروژه ی قرن جدید امریکایی" نقش دارد. در اکتبر 2007 نشریه "دیلی تلگراف" وی را نود و چهارمین فرد از 100 محافظه کار تاثیر گذار در امریکا نامید و او را یک نو-محافظه کار در درون حزب جمهوری خواه دانست.
مواضع کلیفورد دی می: او از استفاده "روشهای پیشرفته ی بازجویی"(شکنجه) و "غرق مصنوعی" علیه کسانی که توسط رژیم ایالات متحده در "جنگ با ترور" دستگیر شده اند,حمایت میکند.جالب اینست که وی "غرق مصنوعی" و "روشهای پیشرفته و برتر بازجویی" را شکنجه نمیداند! و از آن جالبتر اینکه او زندانیهای این به اصطلاح "جنگ علیه تروریسم" را اصلا اسیر جنگی نمیداند!(زیرا در آن صورت باید رژیم امریکا پاسخگو باشد) همچنین "کلیفورد می" از اشغال عراق حمایت کرده است.

2-مایکل لدین(Michael Ledeen):او یک امریکایی متخصص سیاست خارجی است. او ادعا میکند که تحقیقاتش شامل مسائلی همچون: "حامیان تروریزم" , "ایران" , "خاورمیانه" , "ایتالیا" , "روابط چین-امریکا" , "افریقا" و همچنین "اطلاعات و امنیت" میشود. لدین یک "نو-محافظه کار" بسیار تندرو است! او قبلا در وزارت دفاع , وزارت داخلی و شورای امنیت ملی امریکا بوده است. او همچنین در امریکن انترپرایز انستیتو (American Enterprise Institute) صندلی پژوهشگر "آزادی"!! را برای بیش از 20 سال در اختیار داشت و اکنون جایگاهی مشابه در بنیاد "دفاع از دموکراسی" دارد. او جزو افراد موسس "انستیتوی یهودی برای امور امنیت ملی" میباشد. او دارای مدرک Ph.D از دانشگاه ویسکانسین است. شاید جالب باشد که بدانید وی یک فراماسونر است! او با لوژ ماسونی P2 در ایتالیا روابطی دارد که موجب به وجود امدن شایعات زیادی در مورد این شخصیت شده است.(البته خود او این رابطه را انکار کرده , اما این انکارها هیچ سودی به حال وی نداشته و شایعات و اطلاعات همچنان بیشتر میشود!)وی در قضیه ی ایران-کنترا نیز شرکت داشته است.مایکل لدین نقش بسیار مهمی در "جنگ علیه تروریزم"(جنگ علیه جهان اسلام) داشته است. او در سال 2002(یک سال قبل از جنگ عراق)از مشاور امنیت ملی سابق امریکا انتقاد شدیدی کرد و وی را ترسو خطاب کرد و ادامه داد که "اگر در دنیا تنها یک منطقه سزاوار تبدیل شدن به کتری داغ در حال انفجار باشد, آن منطقه خاورمیانه است." "اگر ما به درستی و به طور موثر بجنگیم میتوانیم "رژیمهای تروریستی" مانند: عراق , ایران!!! , و سوریه را از بین ببریم؛این وظیفه ی ما در جنگ علیه تروریزم است!!" این جملات در حالی به کار میرود که دولت اصلاح طلب در ایران بر سر کار است و دولت و مجلس در اختیار حزب مشارکت قرار دارد , حزبی که رسما و علنا بلندگوی امریکا در کشور ایران بود. حال استراتژیست برتر کاخ سفید از چیزی به اسم رژیم تروریستی!! ایران سخن میگوید.باورکردنی نیست! هنوز چند ماه از سال گفتگوی تمدنها رد نشده که کاخ سفید از نابودی تمدنها! یاد میکند. لدین یک اصطلاح مخصوص به خود دارد که بسیار هم معروف است و عنوان وبلاگ او نیز هست: "سریعتر , لطفا(به ایران حمله کنید!!)" اما جالب است که اکنون او  مخالف جنگ تمام عیار و حمله ی هوایی به ایران است!!
لدین در یک اظهار نظر مسخره اعلام کرد که زرقاوی یک گروه تروریستی اروپایی ساخته است که مرکزش در تهران!!! است.
جک هوبرمن در نشریه THE NATION مایکل لدین را "موثرترین جنگ طلب پرروی زمان ما" نامید و جملات جالبی را از وی نقل کرد: -مقدار کشته ها در عراق در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد!  -ما(امریکاییها) مردمی جنگ دوست! هستیم... ما جنگ را دوست داریم!   -تنها راه برای به دست اوردن صلح یک جنگ تمام عیار است!!   -هدف جنگ تمام عیار تحمیل خواسته ی شما به مردم دیگر است.   -هر ده سال(یا کمی بیشتر) ایالات متحده نیاز دارد که چند عدد کشور کوچک آشغال!! را بردارد و به سمت دیوار پرتاب کند!!! تا فقط به دنیا نشان دهد که معادلات دست ماست.
نشریه ای بعدها گفت که: " مایکل لدین سمپاتی(علاقه) عمیق و قدرتمندی به فاشیسم ایتالیایی دارد!
زندگی شخصی: لدین دو بار ازدواج کرده است. وی سه فرزند دارد که هر سه نظامی هستند!!و احتمالا این بخاطر خوی و خصلت جنگ طلبانه و وحشی پدرشان بوده است. که یکی در وزارت دفاع و دو تای دیگر در سپاه تفنگداران دریایی امریکا مشغول به خدمت هستند.
 لازم به ذکر است که مایکل لدین به همراه ریچارد پرل و دیک چنی , سه نفری بودند که جنگ عراق را طراحی کرده و به راه انداختند و قطعا مسئول مستقیم بیش از یک و نیم میلیون کشته در عراق این سه هستند. و بعدها اعلام کردند که: "ریشه ی ملت ایران را خواهند کند!"

3-ریچارد پرل(Richard Norman Perle):ریچارد پرل لابیست(لابی کننده) معروف امریکایی و مشاور معروف سیاسی که در تینک-تنک(think-tanks)های بسیاری عضو بوده است و در نتیجه در تصمیم گیریهای رژیم امریکا شدیدا فعال و موثر است.او در تقسیم بندیهای سیاسی جزو "نو-محافظه کاران" به حساب می اید , بسیار تندرو است ؛ تا حدی که همراه دیک چنی و مایکل لدین رسما اعلام کردند که "ریشه ی ملت ایران را خواهند کند!"

4-جیمز وولسی(Robert James Woolsey):وی متخصص سیاست خارجیست و از اواخر سال 70 تا اواخر سال 73 شمسی رئیس سازمان سیا بود. وی در سال 2003 رسما "جنگ جهانی چهارم" را اعلام کرد!! و در یک سخنرانی "جنگ علیه تروریسم" را به جنگ جهانی جدید تشبیه کرد و ادعا کرد پس از افغانستان , "ایران دومین کشوری است که باید به آن حمله کرد". وولسی در سال 2010 از ممنوعیت اجرای شریعت در ایالت اوکلاهاما حمایت کرد! وی همچنین کتابی به نام "شریعت:تهدید امریکا" نوشته است که در آن همه ی مسلمانان را که به شریعت پایبند هستند , تروریست میداند!! از جیمز وولسی انتقادات بسیاری به خاطر شرکت در فیلمهای دروغ پرداز و مسخره ای مانند "سومین جهاد" و "ایرانیوم" شده است.

5-رابرت مک فارلین(Robert MacFarlane): وی همان مک فارلین معروفی است که مشاور امنیت ملی امریکا در زمان ریگان بود و در ماجرای ایران-کنترا به ایران سفر کرد , با بی محلی مسئولان ایرانی مواجه شد و پس از سه روز به امریکا بازگشت! در اثر شدت ناراحتی از این مسئله وی خودکشی کرد!! اما زنده ماند تا امروز در بنیاد دفاع از دموکراسی علیه ایران برنامه ریزی کند.

پروژه ها و "ابتکار"های بنیاد دفاع از دموکراسی


1-پروژه ی انرژی ایران - The Iran Energy Project
2- مرکز مطالعه ی رادیکالیزاسیون تروریسم - The Center for The Study of Terrorist Radicalization
3-مرکز حقوق و ضد تروریسم - The Center for Law & Counterterrorism
4-آینده ی تروریسم - The Future of Terrorism
5-ائتلاف علیه "رسانه های تروریست"!! - The Coalition Against Terrorist Media
6- کمیته ی خطر جاری - The Committee on the Present Danger

در مورد این کمیته لازم است که گفته شود: این کمیته در دوران جنگ سرد به طور مستقل وجود داشت و پس از فروپاشی شوروی این کمیته غیر فعال شد. تا اینکه در اواسط دهه اول هزاره ی سوم(سال 2005) دوباره این کمیته فعال شد و اینبار زیر نظر FDD ! و خطر جاری جدید چیست؟ واضح است:ایران
کمپین علیه "تهدید" ایران
این بنیاد بارها از "جهان آزاد" خواست تا از خودش در مقابل خطر "رژیم رادیکال" ایران علیه "دموکراسی" , "آزادی" و "حقوق بشر"!! دفاع(!!!)کند. این بنیاد ادعا میکند که کمپینی که علیه ایران به راه انداخته است موجب "آگاهی" جهانی از "خطر" ایران و "تروریستهایی که به نیابت از ایران عمل میکنند" , شده است!

انتقادات از FDD
مرکز بین المللی روابط در یک گزارش اعلام کرد:" گرچه FDD ظاهرا برای مقابله و نقد تروریسم به وجود آمده است , اما هرگز مشاهده نشده که این بنیاد به ظاهر ضد تروریسم علیه اقدامات تروریستی اسرائیل در فلسطین انتقاداتی را مطرح کند! این مرکز , وبگاه FDD را یکی از برجسته ترین ها در میان تینک - تنک های نو-محافظه کار شامل : "امریکن اینترپرایز" , "انستیتو هودسون" و " خانه آزادی" میداند.
جیم لوب ( نویسنده ی وبسایت معرف اسیا تایمز) FDD را گروه تندرویی که نظرات حزب لیکود اسرائیل را منعکس میکند, خواند و آنها را عده ای " نو-محافظه کار جنگ طلب" دانست که موجب به وجود امدن جنگ عراق شدند. سایت گلوبال سکوریتی , این بنیاد را یک سازمان "طرفدار جنگ" معرفی میکند(به خاطر موضع این بنیاد در قبال مسئله ی هسته ای ایران) و نشریه ی کریستین ساینس مانیتور , FDD را برترین اتاق فکر نو-محافظه کاران می داند.

اقدامات FDD علیه ایران

1- طراحی حمله به ایران در دوران نو-محافظه کاران(که ناکام ماند)

2-پروژه ی برجسته سازی مخالفان ایران

3-طراحی بمباران اتمی (تاکتیکی)سایتهای هسته ای ایران

4-طراحی تحریمهای حوزه ی انرژی علیه ایران

5- طراحی تحریمها علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

6-طراحی سیاست مذاکره برای مذاکره(در دولت اصولگرای نهم که باعث به اشتباه افتادن حتی رئیس جمهور ایران هم شد و ایشان گفتند که تهدیدات امریکا تمام شد و میتوان با امریکا مذاکره کرد! و 16 نهاد اطلاعاتی امریکا هم با گزارشی مسخره -که به ظاهر می گفت ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست-در پی اجرای همین پروژه بودند که با درایت مقام معظم رهبری -مبنی بر عدم مذاکره با امریکا-به شکست انجامید!)

7-طراحی تحریمهای مالی شدید (که در قطعنامه ی 1929 ظاهر شد)

8-تحریم بنزین ایران(که منجر به خودکفایی صنعت بنزین کشور شد)

9-تشکیل دولت در تبعید ایران و حتی تعیین یک رئیس جمهور برای مردم ایران!(که به تشکیل اجلاس گوادلوپ 2 منجر شد و پس از آن افتضاح مدحی-گیت به وجود امد و بعدها معلوم شد که رئیس جمهور مد نظر امریکاییها یک مامور اطلاعاتی ایران بوده است!!-با تشکر از هوشمندی سیستم اطلاعاتی ایران!)

بررسی بنیاد دفاع از دموکراسی FDD -اختصاصی وبگاه جهاد استراتژیک
لطفا بدون منبع نقل نفرمایید!

در پایان

و مکرو و مکر الله و الله خیر الماکرین


بمب اتم , ژاپنیها و محکومیت

ارسال شده توسط مرتضی در 90/5/15:: 8:17 عصر

امروز روز بمباران اتمی هیروشیما بود!

طبق معمول همیشه ژاپنیها بمب اتم رو بخاطر اینکه در شهر هیروشیما منفجر شده بود, محکوم کردند!!! و دریغ از حتی یک محکومیت رژیم آمریکا!!!

آره این وضعیت حکومت مزدور ژاپنه که حتی نمیتونه آمریکا رو بخاطر جنایتش محکوم بکنه...

این یکی از خنده دارترین چیزهاییه که من دیدم. ژاپنیها همیشه بمب اتم رو محکوم میکنن... تا اینجا خوبه! اما آیا تا به حال دیدین که سازنده ی بمب اتم رو محکوم بکنن؟؟!

احتمالا از نظر این احمقها بمب اتم خودش,خودش رو ساخته بود!  مگر مواد به کار رفته در بمب اتم خودشان خواسته اند که تبدیل به بمب اتم شوند؟!

جنایتکار بمب اتم نیست! جنایتکار تفکری است که منجر به ساخت بمب اتم میشود. جنایتکار کسی است که بمب اتم میسازد و از آن استفاده میکند...

در کل امثال ژاپن حقشونه که اینجوری سرویس بشوند!(وقتی که این شکلی نوکری رژیم امریکا را میکنند!)


سخنان استاد حسن عباسی درباره جنگ 33 روزه (سال 85)

ارسال شده توسط مرتضی در 90/5/8:: 2:57 عصر

سخنان استاد حسن عباسی درباره جنگ 33 روزه (سال 85)

منازعه ای که امروز بین اسلام , اسلام قرانی , اسلام نهج البلاغه , اسلام علی و اسلام حسن با همه ی مدرنیته با همه ی طول و عرضش در 28 گذشته جریان دارد. اسلام مدل زندگی مبتنی بر حیا است. یک قسمت کوچک ان را در طول 33 روز در تابستان امسال مشاهده کردید. اگر فلسطینی و عراقی زورشان[به امریکاییها و اسرائیلیها] نمیرسد. این 655 هزار کشته ای که اسوشیتدپرس اعلام کرده که در طول سه سال[82 تا 85] از بین رفته اند , اگر این مقدار کشته را مردم عراق میدادند؛ خودشان کشته میدادند و صدام را سرنگون میکردند به این ذلت نمی افتادند. اگر این مقدار کشته را ان روزی که ایستادند و برای تانکهای امریکایی دست تکان دادند , همون روز این تلفات را میدادند امروز به این خواری و ذلت نمی افتادند؛ که کشورشان تجزیه بشود و منابعشان برود و عراق برای سر پا ایستادن حداقل به صد سال دیگر وقت نیاز دارد , اگر امروز عراق ارام بشود. ولی آن چهار جوانی که در لبنان این ایستادگی را انجام دادند , دانش نظامی را صفر کردند و برای اولین بار دانش نظامی باید از نو چینش بشود! پنج ارزش نظامی در طرح ریزیهای استراتژیک در دنیا به ارمغان اوردند. اولینش این بود که 64 دستگاه تانک مرکاوا را در این 33 روز نابود کردند. تمام تانکهای دنیا چهار کلاس اول اصلیشان تانک ابرامز (m1-abrams ) امریکایی هست , تانک چلنجر انگلیسی هست ؛[ ما یک تانکی داریم در ایران به اسم چیفتین که انگلیسی هست و مدل پیشرفته اش میشود تانک چلنجر انگلیسی] تانک تی-80 روسی و تانک مرکاوای تیپ-3 اسرائیلی . ان سه تانک قبلی برای جنگهای اتمی ساخته شده اند , یعنی تشعشع اتمی در انفجارهای اتمی وارد این[تانک]ها نمیشود. کسی باور نمیکرد مرکاوا که نسبت به ان سه تا یک برتری دارد و برتریش هم این است که نه تنها ان قابلیتها را دارد , بلکه این امکان را هم دارد که در جنگ چریکی و ضد چریکی [شرکت کند]. چون اگر شما تانک مرکاوا را ببینید کاملا پخ میباشد , تانکهای امریکایی را که در خیابانهای بغداد میبینید مانند قوطی کبریت بلند است یعنی وقتی چریک به انها نزدیک بشود راحت میتواند به[تانک] ضربه بزند. چون اینها[اسرائیلیها] در جنگ چریکی در خاک فلسطین درگیر هستند ؛ تانک مرکاوا را خیلی پخ و خوابیده درست کرده اند. شما دیدید که تانک مرکاوا 64 دستگاهش در این 33 روز نابود شد , اسرائیل هنوز مانده است که[رزمندگان حزب الله] با چه چیزی این تاکها را زده اند؟! ما نمیخواهیم اینها[حزب الله] را ببریم بالا و بگوییم که حزب الله چه کرده است. نه! قران میگوید:" و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رما " , ای پیامبر ! تو تیر انداختی؟! من[الله] بودم که زدمش به هدف! " ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم " هرکسی خدا را یاری کند خدا هم به او ثبات قدم میدهد و یاریش میکند. پس استاندارد جنگ زرهی کاملا به هم ریخت! این پیامی برای امریکاییهاست ؛ که کاری که انها[حزب الله]کردند , اشل بزرگش را مردم ما میتوانند انجام بدهند.

استاندارد دوم در جنگ دریایی بود , در جنگ دریایی اسرائیل سه عدد ناو کلاس کوروت (corvette) دارد که موسوم هستند به سائر . از این سه ناو دو فروندش را حزب الله متلاشی کرد. شناورهای رزمی , یعنی شناورهایی که میتوانند بجنگند پنج دسته هستند: 1- کوروت ها 2- فریگیت ها 3- دیسترویر ها 4- کرویز ها و 5-بتل شیپ ها . ما در طول دفاع مقدس , از کشور عراق شناورهای اوزا را زدیم. این شناورها معروف به "شناور سریع موشک انداز ( Fast Attack Craft)" هستند. بعضی از شناورهایی که خود ما داریم مانند: شناورهایی که ارتش دارد به نام پیکان و شناورهایی که سپاه دارد به نام تندر اینها "شناور سریع موشک انداز" هستند. یعنی شناورهای تندرویی هستند که موشک انداز هستند و موشکهای کروز[دریایی] دارند. قبلا هارپون داشتند و الان سی-802 دارند. در طول دفاع مقدس هیچ کوروتی زده نشد. یعنی سقف جنگ دریایی ما با عراق در واقع ذیل این کلاسها بود.(البته در درگیری دریایی ایران با امریکا در سال 1367 دو ناوشکن و یک شناور سریع موشک انداز ایرانی به شدت اسیب دیدند و متاسفانه فقط یک ناوشکن نجات پیدا کرد و دو ناو دیگر غرق شدند) اصلا درگیری بین ایران و عراق به درگیری کلاسیک این شکلی نکشید. از نظر جنگ دریایی هنوز همه ی کارشناسان جنگ دریایی دنیا مبهوت هستند! که با چه چیزی حزب الله این دو ناو را زد و به قعر دریا فرستاد؟ یک سائر برای اسرائیل باقی ماند که ان را هم سریع کنار کشیدند. و سریع المانها و فرانسویها قرار شد که کمک کنند به اسرائیل تا ناوهای جدیدی بسازد.

در جنگ راکتی , ما در عملیات فتح یک که شهر کرکوک و تاسیسات نفتیش را زدیم ؛ آن چند کامیون خمپاره و راکت که منتقل شده بود[به محل عملیات] در عرض هفت ساعت شلیک شد و سریع نیروهای ما فرار کردند و از محل دور شدند.[مهر 1365] اینها [حزب الله] 2600 – 2700 راکت سنگین را به یک سوم خاک فلسطین اشغالی[70 کیلیومتر] در طول 33 روز کوبیدند. استانداردی که حزب الله از نظر عملیات ادواتی گذاشت , کاملا کارشناسان عملیات ادواتی دنیا را متحیر کرده است! که یک سازمان چریکی در حالی که به شدت زیر نظر ماهواره های کی اچ-11 و کی اچ-12 قرار دارد و اسرائیلیها و امریکاییها این ماهواره ها را به صورت انلاین در اختیار دارند و هر لحظه میتوانند از این ماهواره های نظامی که در ارتفاع 400 کیلومتری قرار دارند , استفاده کنند. میتوانند به راحتی بر صحنه ی نبرد زوم کرده و محل شلیک راکتها و موشکها را پیدا کنند. در یک منطقه بسیار کوچک 70 کیلیومتر در 70 کیلومتر این راکتها شلیک میشدند از جنوب لبنان و 33 روز اینها [اسرائیلیها] نتوانستند هیچ کاری بکنند.

استاندارد چهارمی که حزب الله گذاشت , شبکه ی سیفور ایتریف[شبکه ی ارتباطی و کنترل و فرماندهی صحنه ی نبرد]است. سیفور ایتریف شبکه ی عصبی میباشد. شما بدن انسان را که میبینید یک شبکه ی کامل است ؛ سیستم عصبی بدن من , شبکه ی فرماندهی و کنترل میباشد. که اگر دستتان را روی بخاری بگذارید , میسوزد , [شبکه ی عصبی] اطلاع میدهد که سوخت و فرمان میدهد که دست کشیده شود. برای حمله به عراق امدند ستون فقرات ارتش عراق را زدند. قطع نخاعش کردند که نتواند به دست و پا دستور بدهد که مشت شوید و بزنید. به این "جنگ سایبرنتیک" میگویند. جنگهای قرن 21 , جنگهای سایبرنتیک است. این که دیدید لبنان را ویران کردند , در به در میگشتند که شبکه ی فرماندهی و کنترل حزب الله را پیدا کنند. شخم زدند لبنان را که بتوانند ستون فقرات را بزنند و این سیستم از گردن به پایین , قطع نخاع بشود. اما 33 روز طول کشید در ان منطقه ی کوچک 70 کیلومتری و ستون فقرات حزب الله [شبکه ی فرماندهی و کنترل] نابود نشد! حال در کشور به این بزرگی[ایران] با این وسعت و عظمت مثل ایران , با اینهمه کوه و اینهمه دشت و بیابان و ... چطور شما[تمدن کفر جهانی] میخواهید شبکه ی فرماندهی و کنترل جمهوری اسلامی را نابود کنید؟!

استاندارد اصلی و اساسی این بود که اینها[اسرائیلیها و امریکاییها] تصمیم داشتند که مردم را از حزب الله بگیرند. این اصطلاح جنگ چریکی امریکاییهاست: "چریک ماهی است و مردم دریا هستند. باید ماهی را از اب بگیرید تا نابود بشود" اینها کوبیدند لبنان را که حزب الله را از مردم بگیرند؛ به عنوان ماهی از اب ابیرون بیاید و خفه شود. اما شما دیدید که دبیر کل حزب الله سوت میزند و انهمه مردم به خیابانها میریزند! و از موضع حزب الله دفاع میکنند. چون فهمیده اند که زیر سیطره ی اسرائیل بودن یعنی ذلت. چون طولکرم و غزه را دیده اند و میدانند که باید با گوشت و پوست و استخوانشان بمانند و دفاع کنند. این پیام خطبه ی 27 نهج البلاغه است که هر کس در خانه ی خودش با دشمنش جنگید , ذلیل و خوار است.

با این نکته تمام میکنم که پنجه های خونین صهیونیسم و استکبار جهانی از سرزمین ما بدور ؛ به حرمت خون شهدای ما در گذشته و پایمردی و شجاعت جوانان امروز ما , نسل شما....

انشاءالله.


روشنگری و عمل به وظیفه

ارسال شده توسط مرتضی در 90/5/8:: 11:35 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه

همیشه در طول چند سال گذشته یکی از دغدغه های حزب الله و کسانی که دل در گرو انقلاب دارند این بوده است که " چگونه میتوانیم به وظیفه ی خود در این جنگ نرم / تهاجم فرهنگی / ناتوی فرهنگی عمل بکنیم؟ " به نظر میرسد بعضا ما به ورطه ی بیکاری یا احیانا تندروی افتاده ایم. اما بالاخره باید راهی را پیدا کرد برای اینکه نقش خود را در این پازل ایفا کنیم. بنده مدتی است به فکر راه اندازی وبگاهی برای روشنگری و اگاهی بخشی هستم! و امیدوارم بتوانم بوسیله ی این وبگاه مرجع خوبی برای اطلاعات مورد نیاز در این جنگ نرم بسازم.





بازدید امروز: 0 ، بازدید دیروز: 10 ، کل بازدیدها: 121413
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ