«زياد بودم نخوندم!»
اين جواب از سر استيصال رو من به حساب اين ميگذارم كه خداوند هموطنان ما را از ترسوها قرار داد كه بيايند و ما را بكشند! جدي زياد بود نخوندي يا چيزي براي جواب دادن نداري؟!
توي وبلاگ بهشت خوبان نوشتي (معدود مخالفان احمدي نژاد)؟
مگر چقدر مواجب ميگيري كه چشمت كور و عقلت تعطيل و وجدانت به خواب رفته؟ در جواب دوستت نوشتم:
-------
شهامت که نداري. اما خيلي ترسيدي. تهمت "خانم بازي ابطحي" رو پاک کردي و بجاش نوشتي "پرونده ش کثيفه" و از اينجور حرفها. اين يعني اين که من صداي وجدان تو بودم که يادت انداختم تو بلاخره از خدا مي ترسي و حاضر نيستي روي نظراتت پايبند بموني و هزينه ش رو بدي. چون تهش رو دروغ مي دوني يا مطمئن نيستي. اما ما که تو خيابون از تو کتک مي خوريم حاضر به مرگ هم هستيم. بي منتي روي سر کسي. ما ايرانيان واقعي مفهوم مقدس شهادت رو از دست امثال شما اسلحه بدستهاي لرزان دست گرفتيم. بساط پلوخوري شما به بهانه ي شهادت طلبي جمع شده هموطن. در امتحان شهامت هم که مردود شدي و نظر قبلي من رو منتشر نکردي. اين رو هم تنهايي بخون و به آينده ي خودت فکر کن. من سر صندوقي بودم که راي احمدي نژاد480 بود. اما در آمار تفصيلي وزارت کشور شده بود 800. اما راي 1400 موسوي شده بود 750 و 100 کروبي شده بود 7. افتضاح کم شدن راي رضايي را هم که همه در خبرگزاري ها و تلويزيون ديدند. عکس راي هاي اتو نخورده با يک خط و يک خودکار مردمي نژاد را در مراسم باشماري! روي خبرگزاري هاي خودي تان را هم که دنيا ديد. اين سه مورد و هزاران سند ديگه را من به چشم خودم ديدم و مطمئن شدم تقلب شده. به قيامت معتقدي که؟
--------
من تا روز پيروزي توي خيابان هستم. آماده باش بمان هموطن. اما وجدان بيدار انسان روزي شهادت خواهد داد كه آني كه من در اعتراض به تقلب گسترده در خيابان در حالي كه او دو انگشت باز رو به آسمان داشت و دهاني بسته اما پر از فرياد، كشتم يا زدم يا دستگير كردم، خدايي دارد كه خيلي بزرگ و آگاه است.
آن روز خسر الدنيا و آخرت نباشد مسلمان؟!
من يک سوال خدمت شما و همه طرفداران مخلص آقا نائب امام زمان و ريس جمهور محبوب داشتم:لطفا اندازه و قطر سوراخ مادر محترمتان را اعلام فرماييد تا در صورت نياز براي رفع نياز ملت استفاده کنيم.
اجرتان با آقا امام زمان